شاعرانه
پنج شنبه بیست و پنجم 2 1393 11:16
shaerane

 براي چندمين بار از تو گفتم/
كه شهر عشق تو پايان ندارد به يادت هست زخمي بر دلم هست/
كه جز لبخند تو درمان ندارد زلالي تو به رنگ اشك بركه/
تو با روح شقايق آشنايي تو در آيينه سرخ غزل ها/
هميشه ابتدا و انتهايي كنار پنجره تنهاي تنها/
ميان هاله اي از غم نشستم تو آرايشگر چشمان موجي/
و من زيباييت را مي پرستم تو با باراني از جنس نيازم/
مرا تا ساحل ادراك خواندي و با زيباترين فانوس دريا/
مرا تا قعر دريا ها رساندي تو روز جشن ميلاد سپيده/
به "باران "يك سبد لبخند دادي تو دست زرد ياس خسته اي را/
به چشم عاشقان پيوند دادي تمام سرزمين آرزو را/
به دنبال گلستان تو گشتم ميان سقف گيتي را گشودم/
پي يك قطره"باران"تو گشتم ميان كوچه باغ سبز يادت/
ترنم هاي سرخ آرزو بود ودر ايوان چشمت يك"پرستو"/
هميشه با دلم در گفتگو بود قسم به آه نرم وخيس ساحل/
قسم به آرزوي پاك دريا قسم به ابتداي شعر پرواز/
قسم به انتهاي باغ دنيا تو چون يك واژه نيلوفري رنگ/
ميان دفتر دل ماندگاري اگر شهر نگاهت فرصتي داشت/
به يادم باش در هر روزگاري . . 

i love you mamani
برچسب ها :
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 11343
تعداد نوشته ها : 18
تعداد نظرات : 12
Rss